فهرست عناوین
موسیقی چیست؟ مروری بر موسیقی از دیروز تا امروز
ما روزانه اصوات و آواهای بسیاری را از محیط اطراف خود دریافت میکنیم که خواه یا ناخواه باعث ارتباط ما با محیط اطرافمان خواهند شد. صدای بوق ماشینها در خیابان، صدای مکالمه دو نفر در اتاق کناری، صدای خواندن پرندگان و بسیار صدای دیگر که ما روزانه با آن سروکار خواهیم داشت، همه و همه میتوان جزئی از کلیتی به نام موسیقی باشند. این مقوله فقط محدود به صداها نمیشود و حتی سکوت نیز جزئی از آن است زیرا که گاهی خود سکوت راهی برای بیان منظور و هدف است. جان کیج، آهنگساز آمریکایی، اثری دارد با عنوان «چهار دقیقه و سی و سه ثانیه» که در آن پیانیستی به مدت چهار دقیقه و سی و سه ثانیه در برابر پیانو نشسته است و اما هیچ چیز نمینوازد و خود این اثر تاکیدی است بر اهمیت سکوت.
موسیقی در طول زمان از دوران قرون وسطی تا امروزه دچار تحولات بسیاری شده است، از همین جهت شاید چیزی که ما امروزه از آن به عنوان موسیقی یاد میکنیم کمی متفاوت از شکل اولیه آن باشد. بر اساس دستهبندی موجود، موسیقی اولین هنر از هنرهای هفتگانه است که به بیان مفهوم و احساسات به وسیله اصوات و سکوت میپردازد که خود دارای عناصر تشکیلدهندهای مانند: ملودی، هارمونی و ریتم است و ادوار مختلفی را شامل میشود.

موسیقی در قرون وسطی ( ۴۵۰-۱۴۵۰)
قرون وسطی شامل هزارهای است که از فروپاشی امپراتوری روم در سال ۴۵۰ آغاز میشود و تا ۱۴۵۰ ادامه مییابد. سالهای پایانی این هزاره، سالهای رشد فرهنگی است. در آن دوران کلیساها و صومعههایی به سبک رومانسک بنا شد و دانشگاهها تاسیس گشت و شهرها گسترش یافت. به همین سبب اولین نمودهای موسیقی را میتوان در کلیساها مشاهده کرد به نحوی که بزرگترین موسیقیدانهای آن دوران، کشیشهای کلیساها بودند. نمازها و دعاها در کلیساها و صومعهها به صورت آواز اجرا میشد و پسربچههایی که برای کشیشی تعلیم میدیدند نیز به یادگیری آواز و موسیقی میپرداختند و به همین دلیل موسیقی به شکل مذهبی در این دوران گسترش یافت.
موسیقی مذهبی در قرون وسطی
در کلیساها برای اجرای آوازهای مذهبی از سازها نیز استفاده میشد اما بخش عمده موسیقی را در قرون وسطی آواز تشکیل میداد زیرا که به دلیل استفاده از سازها در آیینهای غیرمسیحی، ساز مورد قبول تمامی افراد نبوده و خیلی از افراد و بزرگان دینی به استفاده از ساز روی خوش نشان نمیدادند. اما با این وجود از سال ۱۱۰۰ میلادی به بعد کمکم سازها جای خود را در کلیساها پیدا کردند که از متداولترین سازهایی که در آن زمان در کلیساها مورد استفاده قرار میگرفت میتوان به ارگ اشاره کرد.
سرودهای گرگوریایی
بیش از ۱۰۰۰ سال سرودهای گرگوریایی موسیقی رسمی کلیساهای کاتولیک بوده که بدون استفاده از ساز در کلیساها خوانده میشد و البته ریتم و ضرب مشخص و قویای نداشته و ریتم آن بسیار منعطف بوده و از وزن پیروی نمیکرده است و حتی در برخی از موارد حالت بداههسرایی نیز داشته است. اسم این سرودها، از نام پاپ گرگوری اول، ملقب به گرگوری کبیر گرفته شده است اما شکلگیری این سرودها فقط محدود به دوران زمامداری گرگوری اول نیست و به مرور زمان، طی سدههای متمادی پدید آمده و تکمیل شده است.
موسیقی غیرمذهبی در قرون وسطی
با وجود گسترش سرودهای گرگوریایی، در بیرون از کلیساها گونههای دیگری از موسیقی به وجود آمد که از مهمترین آنها میتوان به آوازهایی اشاره کرد که به دست نجیبزادگان فرانسوی (تروبادورها و تروورها) ساخته شده است. آوازها در آن دوره یا در توصیف جنگهای صلیبی بوده و یا مضمونی عاشقانه داشته و همچنین بانوان تروبادوری در جنوب فرانسه آوازهای متعددی را در مورد مردان میسراییدند. وجه مشترک آوازهای غیرمذهبی آن دوران داشتن وزن و ضرب مشخص بوده است که آنها را از سرودههای آزاد گرگوریایی متمایز میساخت.
موسیقی در دوره رنسانس (۱۴۵۰-۱۶۰۰)
سدههای پانزدهم و شانزدهم را در تاریخ اروپا به دوره رنسانس میشناسند. در دوره رنسانس به دلیل گسترش اختراعات و پیشرفت صنعت، موسیقی نیز همگام با سایر صنایع و حرفهها گسترش یافت و جایگاه ویژه و مشخصی پیدا کرد، به نحوی که از هر فرد تحصیلکردهای این انتظار میرفت که بتواند خط موسیقی را بخواند و سازی بنوازد. کاستیلیونه در کتاب درباریان خود مینویسد که: «درباری که موسیقی نداند، خوشایند من نیست.»
در این دوران تعداد آوازخوانها در داخل و بیرون کلیساها بیشتر شده و سرودهایی که در گذشته توسط چند تکخوان اجرا میشد در این دوران توسط گروهی از همسرایان مرد اجرا میگشت. درباریان نیز به این موضوع اهمیت داده و حتی بر سر اینکه چه کسی بهترین موسیقیدان درباری را دارد با یکدیگر به رقابت پرداختند. همچنین موسیقی به کوچه و بازار نیز کشانده شده و موسیقیدانان به اجرای موسیقی در اجتماع شهر و مراسمهای ازدواج و دیگر مراسمها نیز میپرداختند.
ویژگیهای موسیقی در دوران رنسانس
موسیقی در دوران رنسانس مانند دوران قرون وسطی بیشتر متمرکز بر روی آوازها بوده و سازها همچنان نقش کمتری را ایفا میکردند. در این دوران ریتم و کلام در ارتباط بسیار تنگاتنگی بوده به نحوی که وقتی از حرکت اسب در آوازها گفته میشد نتها پشتهم و به سرعت آورده میشد و یا زمانی که صحبت از هبوط از آسمان میگشت آن را یا یک نت مستقیم از بالا به پایین نشان میدادند.
بافت موسیقی در دوران رنسانس بیشتر پلیفونیک بوده و دارای چهار، پنج و یا شش خط آوازی است. وجود خطهای آوازی بیشتر این امکان را به موسیقیدانان میداد که بتوانند به صورت جداگانه به آکوردهای متفاوت فکر کرده و عملکرد متفاوتتری داشته باشند. موسیقی رنسانس در مقایسه با دوران قرون وسطی دارای کیفیت صوتی غنیتری بوده و نیازی به همراهی ساز نیز نداشته است.
موسیقی باروک ( ۱۶۰۰-۱۷۵۰)
سبک باروک یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین دورانها در مقوله هنر بوده که موسیقی نیز از آن مستثنا نخواهد بود. فارغ از معنای لغوی باروک چیزی که بیشتر از هر چیزی در این دوره به چشم میخورد دقت به جزئیات و به تصویر کشیدن جز به جز آن است به نحوی که گویی ما را با یک صحنه نمایش روبهرو میسازد. سبک باروک به دلیل نیاز کلیساها به باشکوه کردن مراسم و جذب مخاطبین بیشتر شکل گرفت که البته به دلیل گستردگی و حجم بالای اتفاقاتی که در دل خود جای داده است خود به سه دوره فرعی تقسیمبندی میشود.
· باروک آغازین ( ۱۶۰۰-۱۶۴۹)
· باروک میانی (۱۶۴۰-۱۶۸۰)
· باروک پایانی ( ۱۶۸۰-۱۷۵۰)
دوران آغازین باروک دورهای انقلابی بوده زیرا که برای اولینبار مونته وردی تلاش کرد تا تضاد دراماتیک نوین و بیسابقهای را در آثار خودش به نمایش بگذارد. این سبک در ابتدا در ایتالیا نشو و نما پیدا کرد و ما در این دوران با موسیقی پر شور و هیجانی روبهرو خواهیم شد که در نتیجه آن با تلاشهای موسیقیدانهای ایتالیایی اپرا به وجود آمد. تحول بزرگی که میتوان در سبک باروک مشاهده کرد تفاوت در بافت است که دیگر حالت پلیفونیک دوره رنسانس را نداشته و هوموفونیک بوده است. زیرا در دوره اول سبک باروک موسیقیدانان بر این اعتقاد بودند که کلام نیازی به تغییر ملودی نداشته و یا استفاده از یک ملودی میتواند جلوه مشخصتر و بهتری داشته باشد. البته ترجیح بافت هوموفونیک فقط مربوط به دوره آغازین است و در دوره پایانی بافت پلیفونیک مجدد اهمیت مییابد. اما چیزی که دوره باروک را به دورهای متمایز تبدیل کرده است، دوره پایانی است که تغییرات مهمی چون اهمیت استفاده از آکورد دومینانت ( آکورد درجه پنجم گام) پدیدار شده و همچنین موسیقی سازی نیز مانند موسیقی آوازی گسترش و اهمیت یافت.
ویژگیهای موسیقی باروک
موسیقی باروک در زمینههای متعددی خود را از دورههای قبلی متمایز ساخته است و ما در این سبک با ویژگیهای جدیدی روبهرو هستیم که هر یک به شکلی حال و هوای تازهای به موسیقی داده است و جهان را با شکل جدیدی از موسیقی آشنا کرده است. در ادامه به بررسی بخشی از این ویژگیها خواهیم پرداخت.
حالت
اولین چیزی که در این سبک ما را متوجه خود میسازد تداوم حالت و یکسان بودن حالت موسیقی است. به این معنی که اگر قطعهای شاد آغاز شود تا انتها شاد میماند و اگر قطعهای حزنآمیز شروع شود تا انتها بر همان مود (Mood) پیش میرود. موسیقی در این دوران بیشتر نشاندهنده احساساتی چون شادی، اندوه و هیجان بوده که موسیقیدانان برای بیان آن به زبان مشترکی رسیده بودند. البته قابل توجه است که در موسیقی آوازی استثنائاتی نیز وجود داشته و ما در آن شاهد دگرگونیهایی هستیم اما اگر تغییری هم در حالت صورت گیرد به سرعت نبوده و ما ایستایی حالت را تا حدی در آن قطعات نیز مشاهده خواهیم کرد.
ریتم
ریتم در موسیقی باروک بسیار اهمیت پیدا میکند، از طرفی یکنواختی در حالت، ارتباط مستقیمی با ریتم داشته و به همین سبب الگوهای ریتمیکی که در ابتدای یک قطعه استفاده میشوند در ادامه تکرار خواهند شد و موسیقی را تحت اختیار خود قرار می دهند.
ملودی
یکنواخت بودن حالت بر تمام عناصر دیگر تاثیر گذاشته و میتوان این یکنواختی را در ملودی نیز مشاهده کرد ، به نحوی که ملودی ابتدایی یک اثر و قطعه بارها تکرار شده و حتی در مواقعی که تغییر میکند نیز، تغییر آن به شکلی بوده است که سرشت آن ثابت میماند. چیزی که در ملودیهای این سبک قابل توجه است ریزهکاریهای بسیار آن بوده که حالتی تزئينی دارد و با وجود حفظ پیوستگی بیشتر از آنکه بیانگر حسی متوازن باشد، القاکننده پویایی است.
بافت
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، بافت موسیقی باروک پلیفونیک بوده. به این معنا که در آن واحد چندین خط موسیقی را میتوان شنید و پر زرق و برق بودن این سبک نیز از همین خاصیت برمیآید. سبک باروک به تزئینات بسیاری آراسته شده که آن را میتوان مشابه با سبک هندی در ادبیات دانست.
تا قبل از دوره باروک موسیقی بیشتر کارکرد مذهبی داشته و بیشتر به صورت موسیقی آوازی در کلیساها و صومعهها استفاده میشده است. اما در این زمان کمکم موسیقی از زیر اختیار کلیساها و مذهب خارج شده و عمومیت پیدا کرده و هممسیر با این جریان، موسیقی سازی نیز گسترش یافته و اهمیت پیدا کرده است. موسیقیدانهای بزرگی در این دوره پا به عرصه گذاشتهاند که از مهمترین آنها میتوان به هنری پرسل و یوهان سباستیان باخ اشاره کرد.
موسیقی دوران کلاسیک ( ۱۷۵۰-۱۸۲۰)
بدون شک اسم موسیقی کلاسیک را بسیار شنیدهاید اما چیزی که باید آن را مد نظر داشته باشید این است که در اینجا ما در مورد دوره کلاسیک صحبت میکنیم که خود جزئی از موسیقی کلاسیک غرب است. در این دوره ما بر خلاف دوران باروک با موسیقی زنده و متفاوتی روبهرو هستیم و دیگر آن یکنواختی و زرق و برق بیش از حد را نخواهیم دید. بهطور کلی در دوره کلاسیک افراط و زیادهروی در هر چیزی کنار گذاشته شده و همچنین در این دوره بود که موسیقی از قید و بند رهایی یافت و دیگر وسیلهای برای رساندن هدف و مقصودی خاص نبود، بلکه موسیقی فقط و فقط برای موسیقی ساخته و نواخته میشد. در این زمان بود که اصطلاح هنر برای هنر قدرت گرفت و تا به امروزه ادامه یافت.
ویژگیهای سبک کلاسیک
ویژگی موسیقی در دوره کلاسیک در بسیاری از جوانب با دوره باروک متفاوت بوده که در ادامه به برخی از این ویژگیها در بخشهای مختلف خواهیم پرداخت تا بتوانیم به شناخت بیشتری از موسیقی در این دوره دست یابیم.
حالت
در این سبک برخلاف آنچه در سبک باروک با آن مواجه بودیم با تنوع حالتهای مختلفی روبهرو هستیم به شکلی که ممکن است یک قطعه با حالتی دراماتیک شروع شود و در نهایت حالتی خروشان یا رقصی بگیرد و این تنوع فقط در یک موومان اتفاق نمیافتد و حتی یک تم نیز میتواند به تنهایی تغییر حالت داده و عواملی متضاد داشته باشد.
ریتم
ریتم در موسیقی کلاسیک شما را شگفتزده میکند و هر لحظه باید منتظر یک اتفاق جدید باشید. در سبک باروک ما با تکراری از ریتم روبهرو بودیم به نحوی که پس از گذشت چند میزان نخست، میتوانستیم ریتم کلی قطعه را حدس بزنیم اما در سبک کلاسیک این چنین نیست و ما با تغییرهای آنی و تدریجی زیادی روبهرو خواهیم شد.
بافت
در قطعات کلاسیک بهلزوم با بافت پلیفونیک دوره باروک مواجه نخواهیم شد و در اساس بافتی هوموفونیک دارد که این اجازه را میدهد که به صورت آنی و یا تدریجی از بافتی به بافت دیگر گریز زده شود. یک قطعه کلاسیک میتواند با بافتی هوموفونیک بهسادگی شروع شود و در ادامه به بافت پیچیدهتر پلیفونیک برود. به صورت کلی بافت در دوره کلاسیک مانند عناصر دیگر انعطاف بالایی داشته و آن یکپارچی دوران باروک را نخواهد داشت.
ملودی
شاید بتوان به جرات گفت که مهمترین شاخصه موسیقی دوره کلاسیک، ملودی آن است که کیفیتی متوازن و متقارن دارد به نحوی که عبارت اول و دوم ممکن است با یک آغاز شروع شود اما پایانی متفاوت داشته باشد که پایان عبارت دوم قاطعتر خواهد بود. ما در این دوره شاهد ملودیهای ماندگاری هستیم که از جانب عموم مردم مورد استقبال زیادی قرار گرفته است. بتهوون یکی از برجستهترین موسیقیدانهایی است که آثار وی تا حد زیادی از این سبک پیروی کرده و شاید یکی از رازهایی که آثار او را تا بدین سال جاودان کرده است، پیروی او از سبک دوره کلاسیک باشد.
دوره رمانتیک ( ۱۸۲۰-۱۹۰۰)
در این دوره از ادوار موسیقی، موسیقیدانان به فرم توجه زیادی نداشتهاند و تا حدی به استفاده از فرمهای دوره کلاسیک ادامه دادهاند اما با این وجود بین موسیقی دوره کلاسیک و رمانتیک فرق بسیاری است زیرا که در آثار رمانتیک از گستره وسیعتری از رنگ صوتی و دینامیک و زیر و بم استفاده شده است و تاکید بیشتری بر آکوردهای رنگارنگ و ناپایدار شده است. در این دوره بیش از هر دوره دیگری میتوان ارتباط بین موسیقی و ادبیات را مشاهده کرد. گوناگونی در موسیقی رمانتیک بسیار گسترده است از همین روی نمیشود برای آن مانند دورههای گذشته اصول و قواعدی کلی بیان کرد. اما چیزی که بیشتر از هر چیزی در دوره رمانتیک حائز اهمیت است، تاکید بر خودنگاری و سبک شخصی است. از همین روی بیشتر آثاری که در این دوران ساخته شده است بازتابی از شخصیت خود سازنده آن قطعه است و از همین روی چه در آن زمان و چه اکنون میتوان آثار موسیقیدانان این دوره را به راحتی از هم تمییز داد.
موسیقی در این دوره بهطور کامل احساسی است و خیالپردازی در آن نقش بسیار مهمی دارد. ابهام نیز در موسیقی رمانتیک نقش مهمی داشته و مخاطب را در هالهای از ابهام قرار میدهد. در این دوره به خاطر انقلابهای جانبیای که صورت میگیرد، موسیقی از دربار خارج شده و مخاطب آن دیگر مردم عادی میشوند و آهنگساز عواطف و احساسات خود را به وسیله موسیقی با مردم درمیان میگذارد.

سبکهای موسیقی
امروزه با تعداد بیشماری از سبکهای مختلف روبهرو هستیم که هر یک قوانین و قواعد خود را داشته و مواردی مانند جغرافیا، دوره زمانی، آلات موسیقی و … میتواند بر روی آن تاثیرگذار باشد و به نحوی نشاندهنده فرهنگ و رسوم آن دوره و منطقه هستند. البته که ما امروز شاهد انتقال سبکهای مختلف به سرتاسر جهان و فراگیری آن هستیم که این خود جای بسی تامل دارد که چنین فراگیری و انتقالی میتواند همانقدر که در مبدا تاثیرگذار است در کشور مقصد هم تاثیرگذار باشد؟ همانطور که گفته شد به دلیل تعدد سبکهای موجود ما قادر به بررسی تکتک آنها نخواهیم بود و در اینجا فقط به مهمترین و شناختهشدهترین سبکها اشاره خواهیم کرد.
سبک کلاسیک
شاید بتوان سبک کلاسیک را مادر سبکهای موسیقی دانست که خود این سبک نیز شامل دورههای مختلفی مانند دوره قرون وسطی، دوره باروک، دوره کلاسیک، دوره رمانتیک و دوره کلاسیک مدرن میشود که پیش از این به بخشی از آن اشاره شده است. این سبک از موسیقی دگرگونیهای بسیاری را در طی این دوران تجربه کرده است که آن را در فراز و نشیب بسیاری قرار داده است. از همین روی امروزه واژه کلاسیک طیف گستردهای از موسیقی را شامل میشود که هر یک به نحوی زیرشاخه این سبک قرار خواهند گرفت.
سبک پاپ
این سبک موسیقی یکی از غیرآکادامیکترین سبکهای حال حاضر است که شاخصه اصلی آن عامهپسند بودن آن است. از همین روی شاید به نسبت به بقیه سبکها برای ما شناختهشدهتر باشد. این سبک از دهه پنجاه وارد موسیقی شده و به تعبیری در مقابل سبکهای سنتی قرار گفته است و البته به خاطر شرط عامهپسند بودن آن، از انعطاف بالایی برخوردار است و گستره وسیعی را شامل میشود.
سبک راک
راک در حدود سال ۱۹۵۰ میلادی در آمریکا آغاز شد که میتوان این سبک را تا حدی جز سبکهای ریتمیک دانست که شاخصه اصلی این سبک از موسیقی، استفاده از سازهایی مانند گیتار الکتریک، گیتار باس، گیتار آکوستیک، درام و … است. در این سبک از موسیقی بر روی ضربآهنگها بسیار تاکید شده و که همین امر شور و حال و هیجان بیشتری را به شنونده القا خواهد کرد.
سبک جاز
سبک جاز نیز یکی دیگر از سبکهای ریتمیک است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در آمریکا توسط سیاهپوستان آمریکایی آغاز شد و بهدلیل ریتمیک بودن به سرعت گسترش پیدا کرد. از جمله سازهایی که در این سبک استفاده میشود، میتوان به سازهای کوبهای، گیتار و سازدهنی اشاره کرد. ضرب در این سبک بسیار اهمیت دارد و بداههنوازی یکی از شاخصههای جداییناپذیر این سبک بوده که این امکان را برای هر یک از نوازندهها ایجاد میکند که به صورت فردی به بداههنوازی بپردازند که این خود نیازمند مهارت بسیاری است. این سبک از موسیقی بیانگر اعتراض طیف عظیمی از افراد است که به دلیل تفاوت رنگ پوستشان مورد رفتاری نابرابر قرار گرفتهاند، که البته امروزه میتوان موسیقی جاز را فراتر از یک حرکت اعتراضی دانست.
سبک رپ
این سبک از موسیقی که به گتو نیز شناخته میشود، در سال ۱۹۶۰ میلادی توسط سیاهپوستان آمریکایی آغاز شد که جنبهای اعتراضی به نابرابریهای اجتماعی که در جامعه آن زمان حاکم بوده است، داشته. بهمرور زمان رپ به عنوان موسیقی اعتراضی در سراسر جهان استفاده شده و ما در ایران نیز شاهد ظهور آن هستیم. در این سبک کلمات به صورت پشتسرهم و با سرعت و با حالتی اعتراضی و ریتمی تند بیان میگردد.
سبک سنتی ایرانی
قدمت این سبک از موسیقی که به موسیقی دستگاهی نیز شناخته میشود به پیش از میلاد مسیح برمیگردد که بهخاطر نوع بهکارگیری نتها از دیگر سبکهای موسیقی متمایز شده است. این سبک دارای دستگاهها و آوازهای مختلفی است که از جمله این دستگاهها میتوان به شور، سهگاه، همایون، چهارگاه، ماهور، نوا و راستپنجگاه اشاره کرد. همچنین این سبک از موسیقی علاوه بر دستگاههای یاد شده شامل آوازهایی است که اسامی آنها به این ترتیب است: ابوعطا، دشتی، افشاری، بیات ترک و اصفهان.
هر کدام از این دستگاهها و آوازها کارکرد بهخصوص خود را داشته و برای موارد خاصی استفاده میشوند. برای مثال آواز دشتی بیشتر برای عزاداریها استفاده میشود یا شوشتری با اینکه در بیشتر اوقات حال و هوایی غمگین دارد اما آهنگهای شاد هم در آن خوانده شده است. این سبک از موسیقی نیازمند سازهای مخصوص خود است که در ادامه به معرفی چندی از آن خواهیم پرداخت.
انواع سازهای سنتی
موسیقی سنتی ایرانی به دلیل بهکار گیری متفاوتی که از نتها دارد داری آلات موسیقی متفاوتی است که میتوان آنها را از جنبههای مختلفی تقسیمبندی کرد. یکی از معروفترین تقسیمبندیهایی که در این زمینه وجود دارد تقسیمبندی انها بر اساس نوع شکل و صدایی که از آنها خارج میشود است.
· زهی
· بادی
· ضربی
سازهای زهی شامل گستره وسیعی از آلات موسیقی است که میتوان آنها را نیز به شاخههای زخمهای، کششی و کوبشی تقسیمبندی کرد که هر یک از این شاخهها شامل سازهای متنوعی هستند که از جمله آنها میتوان به دیوان، تار، دوتار، سهتار در زخمهای، کمانچه و ویلن ایرانی در کششی و سنتور در کوبشی اشاره کرد. سازهای بادی نیز شامل فلوت، نی، نیانبان، کرنا و … بوده و دایره، تنبک و دف نیز زیرمجموعه سازهای ضربی قرار دارند.
سخن پایانی
بهصورت کلی میتوان گفت که موسیقی از ابتدا تا به امروز همراه با جنبشها و اتفاقات سیاسی و اجتماعی دستخوش تغییر قرار گرفته است و جلوههای متنوعی از خود را به عرصه نمایش گذاشته است. هر کدام از سبکها و دورههای یاد شده دارای جنبههای مختلفی است که آن دوره و سبک را حائز اهمیت کرده است و نمیتوان دنیای موسیقی امروزی را بدون آن دوره تصور کرد. امروزه موسیقی در سراسر جهان جایگاه شناخته شده و ویژهای داشته و ما سالانه آثار ارزشمند بسیاری را در سبکهای مختلف در سراسر جهان شاهد هستیم و این انعطافپذیر بودن موسیقی است که آن را تا بهحال پویا و زنده نگهداشته است به نحوی که امروزه نوجوانان و جوانان ما فارغ از موقعیت جغرافیایی و سن و سال، سبک مورد نظر خود را انتخاب کرده و به یادگیری نواختن سازهای مختلفی در آن سبک میپردازند. برای آموزش گیتار الکتریک یا آموزش سازدهنی فرقی ندارد که شما ساکن یک کشور آسیایی باشید یا یک کشور آمریکایی، فرقی ندارد که جوانی بیست ساله باشید یا فردی پنجاه ساله، زیرا که موسیقی زبان مشترک تمام نوع بشر است.