تاریخ تئاتر به اندازه بیشتر از 26 قرن حرف برای گفتن دارد. از اینرو بدیهی است که تعریف آن نمیتواند در یک جمله یا حتی یک کتاب بگنجد. در این مقاله با مفاهیم اولیه تئاتر و تاریخچهای مختصر از آن آشنا خواهیم شد.
آنچه در این مقاله خواهیم بررسی خواهیم کرد:
۱. خاستگاه تئاتر
۲. تئاتر یونان
۳. شناخت عوامل تئاتر
۴. اصطلاحات مهم تئاتر
۵. کمدی و تراژدی
۶. تاثیر کرونا بر تئاتر جهان و ایران
تئاتر یک کلمه یونانی از واژه «تئاترون» به معنی «مکانی برای دیدن» است. این هنر دارای ویژگیهای بسیاری است که برخی از آنها به شرح زیر است:
1- حضور دیگر هنرها در اجرای یک نمایش
2- وابستگی به متن و کارگردان
3- بازیگری، صحنه آرایی، مجسمه آرایی، سخنوری و نورپردازی از اجزای آن هستند.
- لحظهها در اجرای تئاتر تکرار نمیشوند.
5- ارتباط مستقیم و زنده با بازیگران در زمان اجرا
6- اجرا اغلب در مکانی مشخص(محدود) شکل میگیرد.
نکته بعدی درباره تئاتر، تفاوت آن با نمایش است: طبق آنچه در کتاب تاریخ تئاتر آمده، در وهله اول، برای تئاتر به طور معمول مکانی خاص لازم است، اما نمایش را بدون در اختیار داشتن مکانی خاص نیز میشود انجام داد مانند اجرای نمایشهای آیینی در سطح شهر. تفاوت دیگری که بین تئاتر و نمایش وجود دارد، عنصری به نام متن است. در تئاتر یک متن برای اجرا وجود دارد در حالی که تقریبا اکثر نمایشها بدون متن مشخص و براساس سنتها، اسطورهها و طرح به انجام میرسند. در ادامه به خاستگاه تئاتر خواهیم پرداخت اما اگر مباحث تئوری را دوست ندارید میتوانید از اینجا ادامه دهید.
فهرست عناوین
خاستگاه تئاتر
درباره خاستگاه تئاتر نظریههای مختلفی وجود دارد که هر کدام توسط یکی از محققان این رشته ارائه شده است. ما در این بخش ابتدا درباره نظریهی خاستگاه آیینی به عنوان اصلیترین، قدیمیترین و پذیرفتهشدهترین خاستگاه تئاتر صحبت میکنیم و سپس به معرفی مختصر نظریههای دیگر میپردازیم.
خاستگاه آیینی تئاتر
آیین درواقع به مراسم خاصی گفته میشود که میتواند جنبه مذهبی، اجتماعی و تربیتی داشته باشد و به صورت عمده شکلی داستانی و روایتگونه دارد. با استناد بر آنچه در کتاب تاریخ تئاتر آمده، آیینها فوایدی داشتهاند که در گذشته انسانها برای بهتر زندگی کردن و رهایی از مشکلات و بلاها، آنها را به زندگی روزمره خود وارد میکردند. از جمله این فواید میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- آیین نوعی معرفت است.
2- روشی برای تعلیم و تربیت و بیان شیوه صحیح زندگی است.
3- برای جلوگیری از حوادث احتمالی کاربرد دارد.
4- در آن زمان نوعی عامل سرگرمکننده، لذتبخش و تفریحی بهشمار میرفته است.
نظریه خاستگاه آیینی بر اسطوره و آیین متمرکز شده و تحقیق و علاقه به درک و پردازش آن از اوایل قرن نوزدهم میلادی تا نیمه قرن بیستم ادامه پیدا کرده و سه مرحله را پوشش داده است:
1- مرحله اول، سال 1875 به رهبری سر «جیمز فریزر»
او و تمام مردمشناسان و جامعهشناسان همعقیده با او یک دیدگاه داروینیستی را دنبال میکردند. روش آنها یک روش استقرایی به شمار میرفت. همچنین از آنجایی که مردم در آن دوره از تغییرات فصول و شب و روز آگاهی نداشتند، برای جذب نیروهای فراطبیعی آیینهایی را ترتیب میدادند. معمولا هم داستان و اسطوره در اطراف آیینها شکل میگرفت.
2- مرحله دوم، سال 1915 به واسطه «برانیسلاو مالینوفسکی»
در سال 1915 گروهی از جامعهشناسان نظر استقرایی فریزر را رد کردند. آنها یک روش استنتاجی را روی کار آوردند که از جز به کل میرفت. این گروه به رهبری مالینوفسکی کارکردهای روزانه جوامع را معین نموده و از مکتب کارکردگرایی بهره جستند.
3– مرحله سوم، بحبوحه جنگ جهانی اول و دوم توسط «کلود لوی استروس»
در بین دو جنگ جهانی، مرحله سوم توسط ساختارگرایان به رهبری لوی استروس آغاز شد. نظریه ساختارگرایانه، نظریات مراحل قبل را رد کرد و به یک الگوی جهانی اعتقاد داشت. این گروه یک سوال اساسی مطرح کرد: اینکه مغز یا ذهن انسان چگونه کار میکند؟ و پاسخ آنها در تحلیل اسطوره وجود داشت. استروس میگفت که اسطوره نوعی منطق به شمار میرود که پیچیدگی این منطق چیزی کمتر از پیچیدگی منطق های به کار رفته در پژوهشهای علمی ندارد. او دو اندیشه در نظر داشت: علمی و اساطیری-جادویی که اعتبار هر دو به یک اندازه است.
نظریههای دیگری نیز درباره خاستگاه تئاتر وجود دارد. مانند نظریه قصهگویی که در آن عقیده بر این بود که این قصهگو است که بازیگر خواهد شد. عدهای دیگر میگفتند که حرکات ضربی، رقص، ژیمناستیک و تقلید از حرکات حیوانات است که به مفهومی به عنوان تئاتر میانجامد. نظریه دیگر، گسترش حس زیباییشناختی است که دو شاخه میشود: شاخه اول گروه نویسندگان و تعالیدهندگان به عناصر تئاتری که در قالب بازیگر قرار میگیرند و شاخه دیگر گروهی که ارزش این عناصر را میدانند که به عنوان تماشاگر شناخته میشوند.
به دلیل اهمیتی که یونان در پیشینهی تئاتر در جهان دارد، در بخش بعدی به معرفی کلیاتی درباره تئاتر یونان میپردازیم.
تئاتر یونان
برای پرداختن به تئاتر یونان نخست باید کمی درباره تمدن یونان صحبت کنیم. زیربنای تمدن یونان، تمدن اژهای است و از تمدن اژهای نیز ایلیاد و ادیسه هومر باقیمانده. در تاریخ تئاتر، کشورهایی که تئاتر بزرگی داشتند، قطع به یقین دارای قدرت سیاسی و اقتصادی بودند. یونان هم به دلیل تسلط بر دریا دارای این قدرت بوده است، بنابراین میتوان گفت دو عامل اصلی که در یونان باستان بسیار تعیینکننده و تاثیرگذار شمرده میشود تسلط بر دریا و دولتشهرها است.
یونانیان از سال 700 قبل از میلاد توانستند بنویسند. در سال 534 قبل از میلاد بود که نخستین مسابقه برای انتخاب تراژدی در «دیونوسیای» شهر برگزار شد. اگر بخواهیم به تاریخ و شکلگیری درام در یونان اشاره کنیم مهمترین نامی که به خاطر خواهد آمد بوطیقا یا فن شعر ارسطو است و زمان آن به قرن سوم قبل از میلاد بازمیگردد. در واقع ساختاردهی و نظریهپردازی درام یونان دو قرن بعد، توسط ارسطو اتفاق افتاد.
ارسطو در بوطیقا اشاره میکند که درام از بداههخوانی سردسته و تکخوان دیتیرامب – سرودها و شعرهای روحانی و رقصهای مراسم بزرگداشت دیونیزوس (خدای شراب و باروری) شروع شده است. دیتیرامب توسط سردسته و تکخوان انجام میشد و ایجاد حالت نمایشی و دراماتیک آن را همسراها انجام میدادند. توسعه دیتیرامب توسط آریون شکل گرفت به نحوی که آن را به شکل یک قطعه ادبی ارائه داد، موضوعات قهرمانی را به آن اضافه و برای هرکدام از دیتیرامبها اسم تعیین کرد.
سه تن از تاثیرگذارترین نمایشنامه نویسان یونانی
دوران اوج نمایشنامهنویسی در یونان باستان مربوط به قرن پنجم قبل از میلاد است. در این قرن تحولات قابل توجهی در درام یونان اتفاق افتاد. سه نمایشنامهنویس شاخص تئاتر یونان در این قرن و همزمان با هم زندگی میکردند. بیشترین چیزی که از این قرن و تئاتر یونان میدانیم برگرفته از آثار این سه فرد، شامل 31 تراژدی است که بعضی از آنها یک اثر کامل بوده، بعضی قسمتی از یک تریلوژی یا سهگانه و بعضی دیگر هم نیمهتمام هستند. توضیحات مختصری درباره هر یک از این سه نویسنده در زیر آورده شدهاست:
1- اشیل
از قدیمیترین نویسندههایی است که از او اثر نمایشی باقیمانده است. از قرن ششم قبل از میلاد هیچ آثاری باقی نمانده و آثار اشیل که متعلق به قرن پنجم قبل از میلاد است به عنوان قدیمیترین درام شناخته میشود. نوآوری اشیل در زمینه تراژدی، وارد کردن بازیگر یا کاراکتر دوم به نمایش بود.
تعدادی از آثار به جا مانده از اشیل:
آگاممنون، اورستیا و ایرانیان
2- سوفوکل
او دومین تراژدی نویس یونانی است. سوفوکل را گاهی همتراز شکسپیر، بهترین درامنویس تاریخ قرار میدهند. او نیز مانند اشیل نوآوریهایی در زمینه تراژدی داشت. اضافه کردن بازیگر سوم، اولین رنگآمیزی در صحنه و افزایش تعداد همسرایان به 15 نفر که امروزه مسائلی بدیهی هستند از نوآوریهای او به شمار میروند. سوفوکل 7 نمایشنامه به جا مانده دارد که از بین آنها میتوان به آنتیگونه، الکترا و اودیپشاه اشاره کرد.
3- اوریپید
اوریپید در زمان حیاتش آنچنان محبوب نبود زیرا به مسائلی میپرداخت که مناسب آن زمان نبود. مسائلی مانند شهوت «پاسیفای» به یک گاو نر و یا عشق «فدرا» به ناپسریاش. او در آثارش به مواردی اشاره میکرد که مناسب تراژدیهای آن زمان نبود. عدالت خدایان را مورد تردید قرار میداد و آنهارا عامل روزگار سخت مردم میدانست. دلیل دیگر عدم محبوبیت سوفوکل، به مبهم بودن روش دراماتیک او برمیگردد. از لحاظ تکنیکی مسیر آثار او بیشتر به سمت اندیشه و ذهن بود تا حرکت دراماتیک. از او حدود 18 اثر به جا مانده است که از میان آنها میتوان به آلسست، مدهآ، هیپولیت، هلن و زنان تروا اشاره کرد.
شناخت عوامل تئاتر
در این بخش بهصورت خلاصه به معرفی مهمترین عوامل تشکیلدهنده یک اجرای تئاتر میپردازیم:
1- بازیگر: فردی که نقش به او محول میشود تا آن را به مرحله اجرا رسانده و آن کاراکتر را بازی و زندگی میکند.
2- تهیهکننده: تهیه کننده در کمپانیهای حرفهای و مطرح دنیا به گونهای عمل می کند که با بودجه مالیای که در دست دارد، پس از آن که یک متن به دستش میرسد، با انتخاب کارگردان و بعد از این مرحله، با مشورت کارگردان، گروه بازیگری و عوامل را انتخاب میکند و به این ترتیب یک پروژه تئاتری شروع به ساخته شدن میکند. در حقیقت مانند یک مدیر پروژه عمل میکند. اما در ایران عمدتا فردی که تحت عنوان یک اسپانسر صرفا پروژه را تامین مالی میکند، تهیه کننده خطاب میشود.
3- کارگردان: این فرد از نقطه شروع یک نمایش تا پایان آن را با توجه به متن نمایش، امکانات نمایش اعم از دکور، نور، لباس و سایر موارد مهم طراحی میکند. کارگردان با اینکه سایر مسئولیتهارا به افراد متخصص خود واگذار میکند، باید بر جزئیترین مسائل نظارت داشته باشد.
4- دستیار کارگردان: هر کارگردان بنا بر نیاز کار و شخصیت و سلیقه خود یک یا بیشتر از یک دستیار برای خودش تعیین میکند تا در پیشبردن روند ساخت نمایش، همیار و همراه او باشد و به نحوی ارتباط بین کارگردان و سایر عوامل را راحتتر و سریعتر کند. برای مثال یک دستیار برنامهریز، همانطور که از اسمش پیداست در مسائل مربوط به برنامهریزی به کارگردان کمک میکند لذا لازم است فردی دقیق با ذهنی توانا در چینش کارهای ریز و درشت و نظارت بر عملی شدن به موقع هر کدام باشد.
5- گریمور: تمام بازیگران روی صحنه در حال ایفای نقش، دارای گریم از سبک تا سنگین هستند. نوع گریم هرکدام از این افراد متناسب با نقشی که دارند و سن و سال و سایر فاکتورهای مورد نظر در نمایش و نقششان، توسط طراح گریم مشخص میشود.
6- طراح صحنه: هر نمایشی دارای یک صحنه است. این صحنه میتواند طراحی بسیار پیچیدهای داشته باشد یا تنها با یک میز و صندلی هدف خود را نشان دهد و با مخاطب ارتباط برقرار کند. انتخاب صحنه و چینش آن با توجه به موضوع و مفهوم نمایش برعهدهی طراح صحنه است.
7- طراح لباس: لباس نیز مانند گریم از فاکتورهایی به شمار میرود که باید با توجه به متن و شرایط نمایش، زمان رخداد وقایع نمایشی و نقش هر بازیگر، برایش انتخاب، طراحی و دوخته یا از مکانهای مشخصی اجاره شود.
8- نورپرداز: نور یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین عناصر تئاتر به شمار میرود. در طراحی نور رویکردهای متفاوتی وجود دارد. متناسب با سبک اجرا، ممکن است طراحی نور سادهای در نظر بگیریم یا برعکس از طراحیهای پیچیدهای استفاده کنیم. در هر اجرا نورپرداز میتواند نقش تعیین کنندهای داشته باشد.
اصطلاحات مهم تئاتر
1- میزانسن
این کلمه در اصل متعلق به تئاتر بوده است اما بعدها به فراخور زمان و کاربردش، در سینما نیز رایج شده است. میزانسن واژهای فرانسوی و به مفهوم ایجاد یک چیدمان برای صحنه، دکور و کنشهای بازیگران در آن موقعیت بخصوص است.
2- مونولوگ
مونولوگ یا تکگویی، مکالمهای است که در آن فقط یک کاراکتر صحبت میکند. مونولوگ ممکن است قسمتی از داستان یا نمایشنامه را تشکیل دهد، ممکن است خود، داستان یا نمایشنامهای مستقل باشد. مونولوگ انواع مختلف دارد اما بهصورت کلی میتوان گفت بیشتر با دو رویکرد درونی و بیرونی مورد استفاده قرار میگیرد. در رویکرد درونی، در واقع شخصیت در نمایش در تنهایی و خلوت خود قرار دارد و مخاطب مونولوگ خودش است که در واقع به آن «سولیلوگ» گفته میشود. در حالیکه در رویکرد بیرونی، بازیگر مونولوگ را برای یک یا چند شنونده یا حتی اشیایی خاص بازگو میکند. مونولوگ با اینکه بهصورت قصهگویی در تاریخ تئاتر رم و یونان بوده است، اما از اواخر قرن 19 میلادی در ادبیات دراماتیک متداول شده است. تکگویی مشهور بودن یا نبودن در نمایشنامهی هملت، نوشتهی ویلیام شکسپیر، یک مثال از سولیلوگ است.
3- دیالوگ
گفت و گوهای میان دو یا چند کاراکتر نمایشی را دیالوگ مینامند.
4- سن
سن یا صحنه مکانی است که در آن کنش رخ میدهد.
تراژدی و کمدی
1- تراژدی: تراژدی که نام دیگر آن سوگنامه یا سوگ نوشت است، در آیین و مراسم مذهبی یونان باستان ریشه دارد و نام آن از «تراگودیا» که به اجراکنندگان آن گفته میشد، آمده است. در مراسم بزرگداشت «دیونیزوس» (خدای شراب و باروری یونان)، آوازهایی وجود داشت به نام «دیتیرامب» که این آوازها را درام تراجیکون می خواندند.
تراژدی بر اساس آنچه در ویکی پدیا آمده توسط «تیس پس» معرفی شد و نام خود را از «تروگوس»، به معنی بز و «اویدیا» به معنی سرود گرفته است.
موضوع غالب این سبک از درام یونانی اغلب غم و اندوه بوده و ناتوانی انسان در برابر قدرت خدایان را نشان می دهد. در مقالات بعدی بصورت کامل درمورد تراژدی صحبت خواهیم کرد.
2- تئاتر کمدی: اگر بخواهیم به ترتیب اولویت ژانرهای نمایش پیش برویم، ابتدا تراژدی شکل گرفت. بعد از تراژدی ساتیر، و بعد از آن ژانر کمدی است. این آخرین ژانر و شکل نمایشی است که در آن زمان توسط حکومت و دولت به رسمیت شناخته شد. ارسطو میگوید که آغاز کمدی از نمایش بداههسرایی سردسته آوازخوان آیینهای فالیک یا آلت مردانه شروع شد. عدهای اعتقادی خلاف نظر ارسطو دارند و آغاز کمدی را با «اپیکارموس» میدانند. اپیکارموس یکی از اهالی سیراکیوز(سیسیل امروزی) است که اطلاعات چندانی از او وجود ندارد اما از اولین کسانی است که در کارهایش از سه بازیگر، بازیهای پیچیده کلامی، هجو و زبان به شکل عامیانه در موقعیتهای طنزآمیز استفاده کرده است.
مهمترین کمدینویس یونانی در قرن پنجم قبل از میلاد، فردی به نام آریستوفان بود. در این زمان از 40 اثر او تنها 17 اثر از جمله: نجیبزادهها، قورباغهها و زنبورها باقی مانده است.
کمدی را بر حسب زمان به سه قسمت، تقسیم میکنند:
1- کمدی کهن از جنگ بلوپونز تا 404 قبل از میلاد: کمدیهای کهن و قدیمی درباره مسائل بزرگی مانند سیاست، جامعه، ادبیات یونان باستان که از همه مهمتر و برجستهتر جنگ پلوپنز بوده است، سخن میگویند. این ژانر، بیپرواست و گستاخانه برخورد میکند، به راحتی مسائل مختلف را به ریشخند گرفته و خیلی ناب و رک درباره آنها صحبت میکند. همانطور که آریستوفانس در کتاب ابرهای خود سقراط را سیبل قرار داده است.
2- کمدی بینابینی از 404 قبل از میلاد تا 336 قبل از میلاد که زمان به قدرت رسیدن اسکندر بود (کمدی میانه): همانطور که از نامش پیداست، این دوره اصل بر میانهروی بود. در این دوره نیز زبان بیپروایی وجود داشت و خدایان و اساطیر در کمدی میانه همرده انسان قرار میگرفتند و به آنها نقد وارد میشد اما با اندکی ترس و لرز و محافظهکاری. کمدی میانه همچنین تلاش میکرد خیلی جدی به سیاست کاری نداشته باشد و متعادل رفتار کند.
3- کمدی جدید بعد از اسکندر (کمدی نو): در کمدیهای نو توجه به موضوعاتی نظیر مسائل مالی، عشق و عاطفه و خانواده است. ضمن اینکه به موضوعات مربوط به اساطیر هم توجه میشود. با سایر کمدیها تشابه دارد اما به مسائل مربوط به مردم متوسط در این کمدی بیشتر توجه میشود. این ژانر، کاراکتر محور است و وابسته به داستان و طرح داستانی نیست. به شکلی که رفته رفته نمایشهای کمدی جدید به نمایشهای فارس تبدیل میشوند. در فارس شخصیتهای اغراقشده در موقعیتهای اغراقشده قرار دارند.
کاراکترهای کمدی جدید کم کم قراردادی شده و به تیپها محدود شدند. مانند «کمدیادلارته» که در ادامه بصورت خلاصه تعریفی از آن را ارائه خواهیم داد و در مقالات بعدی بطور اختصاصی و کامل به آن خواهیم پرداخت.
همچنین عنصر تکرار نقش ویژهای در کمدی نو دارد. از لحاظ بیانی نیز دارای زبان و لحنی غیرمستقیم همراه با شوخیهای مودبانهتر است. معروفترین نویسنده این دوره مناندر نام دارد که تنها اثر کامل شده در این نوع کمدی او بدقلق یا لجباز نامیده شدهاست. از آثار دیگر او کمدی شخصیتهاست. او در روم باستان دومین نویسنده یونانی بعد از هومر شناخته میشود.
تئاتر کمدیا دلارته: کمدیا دلارته نوعی از نمایش است که به صورت بداههسازی اجرا میشود. این نمایش با گروهی از بازیگران دورهگرد که تعداد آنها طبق برخی منابع مانند ویکیپدیا به ده نفر میرسید، شهر به شهر اجرا میشد. این نوع از نمایش در قرن 14 از کشور ایتالیا آغاز شد که به آن ” کمدی مهارت بداهه پردازی” هم گفته میشود. الزامات این نمایش برای بازیگران لباسها و وسایلی سبک مانند ماسک و شمشیرهای چوبی بود که به راحتی حمل کرده و به شهرهای مختلف سفر کنند. این نوع از اجرا ریتم بالایی داشته و بداهه پردازی در آن این امکان را ایجاد کرد که به سرعت در کشورهایی نظیر انگلستان، فرانسه، روسیه و آلمان رشد و توسعه پیدا کند.
تاثیر کرونا بر تئاتر جهان و ایران
با شیوع ویروس کرونا در سرتاسر دنیا تغییرات در سطع وسیعی رخ داد. این تاثیرات صرفا در بحث اقتصادی و سلامت جوامع نبود. تقریبا در تمام ابعاد و شاخه های طبیعی و انسانی ما شاهد تغییرات عجیب و گسترده ای بودیم.
تئاتر و سینما نیز از این قائده مستثنی نبودند و ضربهای جدی از این جهت به آنها وارد شد. تقریبا شرایط یکسانی برای تئاتر در خارج از ایران به وجود آمد. به گونهای که برای مدتی طولانی تمام فعالیت های تئاتری مطلقا ممنوع اعلام شد و با گذر زمان و کنترل بیماری، آن هم با رعایت سفت و سخت پروتکلهای تعریف شده کم کم فعالیتها و بازدیدها از سر گرفته شد.
بهمن و اسفند 1398 بود که با همهگیری ویروس کرونا در ایران، ترس به دل مردم افتاد و اوضاع به سمتی پیش رفت که بطور رسمی دستور تعطیلی پلاتوهای تمرین و سالنهای تئاتر از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد صادر گردید و کمکم همه به این باور تلخ رسیدند که به این زودیها رنگ روزهای تمرین و پلاتوها و صف بلیط سالن مولوی را نخواهند دید.
به همین دلیل خیلی از سالنهای تئاتر که اجارهبها پرداخت میکردند به مرور نتوانستند پرداختیهای به موقع داشته باشند و قدم بعدی تعطیل شدن برخی از آنها برای همیشه بود. مگر اینکه دوباره بتوانند ساختمان و محل جدیدی برای خود دست و پا کنند.
حقیقت تلخ این بود که تئاتر ایران که در شرایط غیر کرونایی همیشه غریب مانده بود و جماعت تئاتری که با جان و دل، روزها، ماهها و حتی گاهی بیشتر از 12ماه برای به صحنه بردن اجرایی که دیگر در حکم فرزندشان بود، تلاش میکردند، نا امید از آینده برای بقا و حفظ جان عزیزان خود به خانه پناه برده و خانهنشین شدند.
این شرایط در دوران کرونا برای برخی از گروهها حتی هنوز ادامه دارد و برخی دیگر با توجه به اندک بهترشدن شرایط، و با وجود آن که شرایط بصورت مداوم در حال تغییر است و یک روز سالنها باز شدهاند و ده روز دیگر مجددا به لطف موجهای چندگانه کرونا بسته میشوند، شروع به فعالیت کردند.
اما موضوعی که به واسطه کرونا به میان آمده و شاید به مذاق خیلیها خوش نیاید، بحث تئاتر آنلاین است. این موضوع بستر خلاقیت و فعالیت را برای افراد بسیاری فراهم کرد اما در عین حال عدهای اعتقاد داشتند که تمام لطف تئاتر به زنده بودن و نفس به نفس با مخاطب عجین شدن است و این شکل از اجرا به هیچ عنوان شباهتی با ماهیت نمایش و تئاتر ندارد.
با این وجود در کمپانیهای تئاتر خارج از ایران، حمایتهای جدی و هدفمندی از این هنر شد و با وجود واکسیناسیون سراسری و سیاست های درست و هدفمندی که در راستای جلوگیری و حل پاندمی کرونا اجرایی شد، عملا خیلی زودتر و با ضرر کمتری نسبت به ایران توانستند به فعالیتهای تئاتری جان دوباره ببخشند.
نتیجهگیری:
در واقع هنر تئاتر و سایر هنرهای نمایشی مجموعه ای از هنرهای بشری اعم از نقاشی، موسیقی و شعر و ادبیات است که برای برقراری ارتباطی عمیق از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با مردم یک جامعه به شمار میرود.
به همین دلیل یک فرد تئاتری اگر دانش را محوریت فعالیتهای خود در این حوزه قرار ندهد نمیتواند به عنوان یک فرد موفق شناخته شود. این رشته هم در مقطع کارشناسی و هم کارشناسی ارشد در سطح وسیعی آموزش داده میشود و گرایشهای آن در مقطع ارشد شامل 5 گرایش ادبیات نمایشی، کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و نمایش عروسکی است و فردی که در این رشته قدم میگذارد، میتواند با توجه به توانایی و علاقههای خود گرایشش را انتخاب کند.